سوره لقمان

لقمان
< روم - سجده >
شماره سوره ۳۱
جزء ۲۱
نزول
ترتیب نزول ۵۷
مکی/مدنی مکی
اطلاعات آماری
تعداد آیات ۳۴
تعداد کلمات ۵۵۰
تعداد حروف ۲۱۷۱

سوره لقمان سی و یکمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن است که در جزء ۲۱ جای دارد. این سوره به مناسبت ذکر نام لقمان و نصایح او به فرزندش، به این نام برگزیده شده است. سوره لقمان ذیل شرح سرگذشت لقمان و سخنان حکیمانه و اخلاقی او، به مباحثی از جمله توحید، وصف حال نیکوکاران، خصوصیات منکران و مستکبران، دعوت به تقوا و توصیف اوضاع قیامت می‌پردازد.
آیه ۱۹ از توصیه‌های لقمان به فرزندش و آیه ۲۲ به نام آیه عروه الوثقی از آیات مشهور این سوره است. فقها ذیل آیه ششم این سوره، مباحثی درباره لهو الحدیث و غنا آورده‌اند.
در فضیلت قرائت این سوره آمده است هر شخصی سوره لقمان را بخواند؛ در قیامت لقمان با او دوست بوده و ده برابر اجر فردی که به خوبی‌ها عمل کرده و از بدی‌ها دوری نموده، به او پاداش داده می‌شود.

معرفی

نام‌گذاری

وجه تسمیه سوره لقمان از آیه دوازدهم آن برگرفته شده است. نام لقمان دوبار در این سوره به کار رفته و در هیچ سوره دیگری نیامده است. این سوره به دلیل آنکه حاوی اندرزهای لقمان به فرزندش است، لقمان نامیده شده است.

ترتیب و محل نزول

سوره لقمان جز سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، پنجاه و هفتمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، سی و یکمین سوره است و در جزء ۲۱ قرآن جای دارد.

تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

سوره لقمان ۳۴ آیه، ۵۵۰ کلمه و ۲۱۷۱ حرف دارد و هفدهمین سوره‌ای است که با حروف مقطعه آغاز کشته است و ششمین سوره از سوره‌های هفتگانه لامات است که با حروف رمزی و مقطعه «الم» آغاز می‌شوند. سوره لقمان از سوره‌های مثانی و مقداری کمتر از یک حزب است. برخی معتقدند دو آیه ۲۷ و ۲۸ این سوره در مدینه نازل شده است.
برخی از مفسران معتقدند خداوند سوره روم را با آیاتی که بر نبوت پیامبر اسلام دلالت داشته، به اتمام رسانیده و در ادامه همان مطلب، سوره لقمان را با سخن گفتن از قرآن آغاز می‌کند.

محتوا

محتوای کلی سوره لقمان همانند بیشتر سوره‌های مکی مشتمل بر دعوت به حکمت و اخلاق ذیل توحید الهی، ایمان به معاد و عمل به کلیات شرایع دین است.
موضوعات فرعی این سوره عبارت‌اند از:

  • بیان عظمت و اهمیت قرآن در هدایت بشر؛
  • تقسیم انسان‌ها به نیکوکار و مستکبر و بیان سرنوشت آنان؛
  • گفتارهایی پیرامون مخلوقات خداوند؛
  • نصایح و موعظه‌های لقمان به فرزندش مبنی بر توحیدگرایی و عدم شرک به خدا، احترام به پدر و مادر و اطاعت از آن دو، اقامه نماز، امر به معروف و نهی از منکر، صبر، تواضع، عدم تکبر و گفتار نرم و آرام.
  • دلایل ایمان به مبدأ و معاد؛
  • بیان علوم اختصاصی خداوند، مانند زمان مرگ و برپایی قیامت.
محتوای سوره لقمان
 
 
 
 
 
 
 
 
در زندگی تنها از دستورات خدای واحد پیروی کنید
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
گفتار پنجم؛ آیه ۳۳-۳۴
دعوت به تقوا و بندگی خدا
 
گفتار چهارم؛ آیه ۲۵-۳۲
دلایل یگانگی خدا
 
گفتار سوم؛ آیه ۲۰-۲۴
اهمیت تسلیم بودن در برابر فرمان خدا
 
گفتار دوم؛ آیه ۱۲-۱۹
نصایح توحیدی لقمان حکیم به فرزندش
 
گفتار اول؛ آیه ۱-۱۱
پیروی از فرمان خدای واحد، عامل رستگاری
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب اول؛ آیه ۳۳
تأثیر بندگی خدا در سعادت اخروی انسان
 
دلیل اول؛ آیه ۲۵
اعتقاد فطری انسان به توحید
 
مطلب اول؛ آیه ۲۰
همه نعمت‌ها از سوی خداست
 
نصیحت اول؛ آیه ۱۲-۱۵
شرک‌ورزیدن، بزرگ‌ترین ظلم است
 
مطلب اول؛ آیه ۱-۵
رستگاری نیکوکاران با پیروی از قرآن
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب دوم؛ آیه ۳۴
علم خدا به اعمال انسان
 
دلیل دوم؛ آیه ۲۶-۲۷
مالکیت حقیقی خدا بر جهان هستی
 
مطلب دوم؛ آیه ۲۱
روی‌گردانی مشرکان از دستورات خدا
 
نصیحت دوم؛ آیه ۱۶
توجه به محاسبه دقیق اعمال
 
مطلب دوم؛ آیه ۶-۷
بدبختی کافران به خاطر روی‌گردانی از آیات خدا
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دلیل سوم؛ آیه ۲۸
علم و قدرت خدا بر آفرینش انسان
 
مطلب سوم؛ آیه ۲۲-۲۴
تسلیم بودن در برابر خدا موجب رستگاری است
 
نصیحت سوم؛ آیه ۱۷
اهتمام به نماز و امر به معروف
 
مطلب سوم؛ آیه ۸-۹
بهشت جاودان، پاداش مؤمنان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دلیل چهارم؛ آیه ۲۹-۳۱
تدبیر جهان به دست خدا
 
 
 
 
 
نصیحت چهارم؛ آیه ۱۸
پرهیز از تکبر با مردم
 
مطلب چهارم؛ آیه ۱۰-۱۱
آفرینش و تدبیر جهان توسط خدای واحد
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دلیل پنجم؛ آیه ۳۲
توسل انسان به خدا در مصیبت‌ها
 
 
 
 
 
نصیحت پنجم؛ آیه ۱۹
دعوت به میانه‌روی در زندگی
 
 


شأن نزول برخی آیات

آیات ۶، ۲۷ و ۳۴ سوره لقمان دارای شأن نزول هستند که در ادامه به آن اشاره می‌شود.

خریدار سخنان بیهوده

پیرامون آیه ششم این سوره «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیضِلَّ عَنْ سَبیل الله بِغَیرِ عِلْمٍ وَ یتَّخِذَها هُزُواً أُولئِک لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ؛ بعضی از مردم خریدار سخنان بیهوده‌اند، تا به نادانی، مردم را از راه خدا گمراه کنند و قرآن را به مسخره می‌گیرند. نصیب اینان عذابی است خوار کننده» دو شأن نزول، بیان شده است:

  • برخی گفته‌اند آیه در مورد نضر بن حارث نازل شده است. او برای تجارت به ایران می‌رفت و داستان‌های آن‌ها را یاد می‌گرفت و برای قریش نقل می‌کرد و می‌گفت: محمد، داستان عاد و ثمود می‌گوید و من داستان رستم و اسفندیار وکسری ها(پادشاهان عجم)؛ به همین جهت قریش، گوش دادن به قرآن را ترک و به شنیدن سخن او روی می‌آوردند.
  • برخی نیز آیه را درباره مردی از قریش دانسته‌اند که کنیز آوازه‌خوانی را خریده بود و مردم به شنیدن آواز او رفته و به پیامبر گوش نمی‌دادند؛ یا درباره افرادی دانسته‌اند که به خریداری غلامان و کنیزان آواز خوان می‌پرداختند.

علم بی‌پایان خداوند

آیه ۲۷ سوره لقمان «لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کلِماتُ اللهِ إِنَّ الله عَزیزٌ حَکیمٌ؛ اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام می‌شود؛ ولی کلمات خدا پایان نمی‌گیرد. همانا خداوند عزیز و حکیم است»، درباره گفتگوی احبار یهودیان مدینه با پیامبر(ص) پیرامون آیه ۸۵ سوره اسراء «ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا؛ جز اندکی از دانش، به شما داده نشده‌است!» نازل شد. علامه طباطبایی عدد هفت را نشانه کثرت می‌داند و منظور از کلمه را لفظی می‌داند که دلالت بر معنایی دارد که همان موجوداتی هستند که خداوند آفریده‌ است یعنی اگر با قلم‌هایی که از تمامی درختان تهیه شده و با مرکبی که از همه دریاها به دست آمده؛ اسم مخلوقات الهی نوشته بشوند مرکب دریاها تمام می‌شوند ولی نوشتن نام مخلوقات الهی ناتمام می‌مانند. بزرگان یهود درباره مصداق آیه ۸۵ سوره اسراء سوال کردند آیا مقصود ما یهودیان هستیم یا مسلمانان؟ و ییامبر جواب داد: مراد همگان هستند. یهودیان گفتند: تو خود گفته‌ای که خداوند بر ما تورات را نازل کرده و در آن، آگاهی بر هر چیزی هست، که این آیه در جواب آنان نازل شد.

علم غیب در اختیار خدا

درباره شأن نزول آیه ۳۴ این سوره «إِنَّ الله عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ینَزِّلُ الْغَیثَ وَ یعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْری نَفْسٌ ما ذا تَکسِبُ غَداً وَ ما تَدْری نَفْسٌ بِأَی أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ الله عَلیمٌ خَبیرٌ؛ خداست که می‌داند که قیامت چه وقت می‌آید. اوست که باران می‌باراند و از آنچه در رحم‌هاست آگاه است. و هیچ کس نمی‌داند که فردا چه چیز به دست خواهد آورد و کسی نمی‌داند که در کدام زمین خواهد مرد. خدا دانا و آگاه است»، گفته‌اند شخصی به نام «وراث» از طائفه «بنی مازن» خدمت پیامبر(ص) آمد و گفت:‌ای محمد! چه زمانی قیامت بر پا می‌شود؟ شهرهای ما در خشکسالی فرو رفته، چه زمانی فراوانی نعمت می‌شود؟ و نیز هنگامی که آمدم همسرم باردار بود؛ چه زمانی فرزند می‌آورد؟ می‌دانم امروز چه کرده‌ام، فردا چه خواهم کرد؟ می‌دانم در کجا متولد شده‌ام؛ بگو در کدام سرزمین می‌میرم؟! در این زمانی آیه فوق نازل شد و گفت علم همه این امور نزد خدا است.

آیات مشهور

آیه سپاسگزاری از خدا و از پدر و مادر(۱۴)

وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُو ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با ناتوانی روی ناتوانی حمل کرد (به هنگام بارداری هر روز رنج و ناراحتی تازه‌ای را متحمّل می‌شد)، و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می‌یابد؛ (آری به او توصیه کردیم) که برای من و برای پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما) به سوی من است!

وصیت خدا در آیه همان شکر خدا و شکر پدر و مادر است فراز پایانی آیه( إِلَيَّ الْمَصِيرُ) نیز هشدار و بیم و تهدید و تاکیدی است بر این که شکر باید انجام بگیرد. شکر از خدا همان حمد و ستایش و اطاعت است و شکر از پدر و مادر نیز نیکی و صله رحم است. شکر از زخدا به علت نعمت های الهی است وشکر از پدر ومادر نیز به سبب نعمت ها(لطف و محبت) آنهاست.

آیه رابطه صبر وعزم(۱۷)

يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا أَصَابَكَ ۖ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ(ترجمه:اى پسرك من، نماز را برپا دار و به كار پسنديده وادار و از كار ناپسند باز دار، و بر آسيبى كه بر تو وارد آمده است شكيبا باش. اين [حاكى‌] از عزم [و اراده تو در] امور است.) عزم را همان تصمیم قلبی بر انجام قطعی یک کار دانسته اند که در آن تغییر رأی وجود ندارد. و ارتباط صبر (که همان خویشتن داری بر انجام کاری یا ترک کاری است) با عزم به این جهت است که تصمیم قلبی تا تغییر پیدا نکرده انسان برای انجامش باید صبر داشته باشد و صبر خودش نمایانگر قدرت وشهامت نفس است.

آیه میانه‌روی (۱۹)

«وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ ۚ إِنَّ أَنكَرَ‌ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ‌﴿١٩﴾»
 (و در راه‌رفتن خود ميانه‌رو باش، و صدايت را آهسته‌ساز، كه بدترين آوازها بانگ خران است.)

کلمه «قصد» را به معنای رعایت حد اعتدال در هر چیزی و کلمه «غض» را به معنای نقصان در نگاه کردن و صدا کردن دانسته‌اند. بنابراین دو فراز ابتدایی آیه را به میانه‌روی در راه رفتن و کوتاه و کم کردن بلندی صدا ترجمه کرده‌اند.

بسیاری از مفسران اشاره به رعایت اعتدال در راه‌رفتن را در این آیه تنها اشاره به یکی از مصادیق اعتدال دانسته‌اند؛ وگرنه رعایت میانه‌روی را دستوری عام می‌دانند که باید در همه کارها مد نظر قرار گیرد.
در این آیه تعبیر «ناخوشترین بانگ‌ها بانگ خران است» علت بلند نکردن صدا است و گویا چنین معنایی مراد بوده: صدای خود را بالا مبر زیرا بلند کردن صدا نشانه بزرگی و قدرت انسان نیست، همان‌گونه که می‌بینیم صدای الاغ از همه صداها بلندتر است اما این بلندی نه نشانه کمال است و نه نشانه بزرگی، بلکه حتی نشان از زشتی صدا است و بلندی صدا در الاغ با زشتی صدای او همراه گشته است. گفتنی است که ذکر این‌گونه صفات در قرآن تنها جنبه تشبیهی داشته و مورد پذیرش همگان است و با توجه به عدم وجود فهم و عقل برای این حیوانات، باید اینها را در حد مثال‌هایی دانست که هیچ تحقیر و اهانتی در آن وجود ندارد. تفسیر مجمع البیان با نقل روایتی منظور آیه را زشت شمردن صدای مردمان جاهل دانسته که گویا چون الاغ هستند.در روایتی امام صادق(ع) عطسه با صدای بلند و زشت را از مصادیق آیه برشمرده است.

آیه عروة الوثقی (۲۲)

نوشتار اصلی: آیه عروة الوثقی

«وَمَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّـهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ ۗ وَإِلَى اللَّـهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ‌﴿٢٢﴾»
 (و هر کس روی تسلیم و رضا به سوی خدا آرد و نکوکار باشد چنین کس به محکم‌ترین رشته الهی چنگ زده است، و (بدانید که) پایان کارها به سوی خداست.)

مفسران درباره اینکه منظور از «عروة الوثقی» در این آیه چیست نظرات گوناگونی ارائه داده‌اند؛ برخی معتقدند ایمان و عمل صالح محکم‌ترین وسیله‌ای است که باعث نجات انسان خواهد شد. در تفسیر قمی با نقل روایتی منظور از عروه الوثقی را ولایت دانسته و در تفسیر البرهان با استناد به روایاتی از پیامبر(ص) و معصومان (ع) عروة الوثقی را ولایت امام علی(ع) و ائمه(ع) و مودت و محبت آنان دانسته است. در تفسیر الکاشف نیز عروة الوثقی را انجام واجبات، ترک محرمات و نیکی به دیگران معرفی کرده است.

آیه علم‌های اختصاصی خداوند(۳۴)

إِنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ ۚ إِنَّ الله، عَلِيمٌ خَبِيرٌ(ترجمه :آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل می‌کند، و آنچه را که در رحم‌ها (ی مادران) است می‌داند، و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد، و هیچ کس نمی‌داند در چه سرزمینی می‌میرد؟ خداوند عالم و آگاه است!)براساس آیه علم به برپایی روز قیامت فقط اختصاص به خداوند دارد اما علم به زمان نزول باران و آن چه در رحم مادران است هر چند اختصاص به خداوند دارد ولی به هرکس بخواهد تعلیم می‌کند دو موضوع دیگر نیز از مجهولات آدمی است یکی بی خبری از آن چه فردا برایش پیش می‌آید و دیگر بی خبری از این که در چه سرزمینی خواهد مُرد و همین دو نادانی سبب بی خبری نسبت به تمامی حوادث زندگانی است. آیه در واقع هشداری به انسان که با این همه جهل و نادانی در برابر خدا تمرد و سرکشی نکند و خویشتن را به هلاکت نیفکند.

آیات الاحکام

فقها و مفسران از آیه ششم سوره لقمان برای حرمت غناء استفاده کرده‌اند.

«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِ‌ي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ بِغَيْرِ‌ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا ۚ أُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ﴿٦﴾»
 (و برخى از مردم كسانى‌اند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بى‌[هيچ‌] دانشى از راه خدا گمراه كنند، و [راه خدا] را به ريشخند گيرند؛ براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود.)

مقدس اردبیلی در زبدة البیان فی احکام القرآن ذیل این آیه، لهو را به هرگونه باطلی که باعث دور ماندن انسان از خیر و اهداف انسانی است، تعریف می‌کند و مصادیقی از جمله خرافات، غنا و داستان‌های بی پایه و اساس را برای آن برمی‌شمارد و قائل به حرمت این‌گونه لهویات است. طبرسی در مجمع البیان به نقل از بیشتر مفسران منظور از لهو الحدیث در این آیه را غنا و آوازه خوانی تفسیر کرده است؛ ولی محمدجواد مغنیه در تفسیر الکاشف با نقل روایتی از امام صادق(ع) لهو را هرگونه طعنه زدن به حق و ریشخند کردن آن می‌داند. فقها نیز ذیل این آیه مباحث مفصلی درباره مصادیق لهوالحدیث از جمله غنا آورده‌اند.

فضیلت و خواص

نوشتار اصلی: فضائل سور

در فضیلت قرائت این سوره آمده است هر شخصی سوره لقمان را بخواند؛ در قیامت لقمان با او دوست بوده و ده برابر اجر فردی که به خوبی‌ها عمل کرده و از بدی‌ها دوری نموده، به او پاداش داده می‌شود. همچنین نقل است کسی که سوره لقمان را در هر شب بخواند، خداوند در آن شب، فرشتگانی را بر او می‌گمارد که تا صبح او را از شیطان و لشکریانش حفظ نمایند و اگر در روز آن را تلاوت کند، تا شب او را از شیطان و لشکریانش حفظ می‌نمایند.

متن سوره

سوره لُقمان

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
الم ﴿١﴾ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ ﴿٢﴾ هُدًى وَرَ‌حْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ ﴿٣﴾ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَ‌ةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿٤﴾ أُولَـٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِّن رَّ‌بِّهِمْ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٥﴾ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِ‌ي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ بِغَيْرِ‌ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا ۚ أُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿٦﴾ وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّىٰ مُسْتَكْبِرً‌ا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْرً‌ا ۖ فَبَشِّرْ‌هُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٧﴾ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ ﴿٨﴾ خَالِدِينَ فِيهَا ۖ وَعْدَ اللَّـهِ حَقًّا ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿٩﴾ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ‌ عَمَدٍ تَرَ‌وْنَهَا ۖ وَأَلْقَىٰ فِي الْأَرْ‌ضِ رَ‌وَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ ۚ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِ‌يمٍ ﴿١٠﴾ هَـٰذَا خَلْقُ اللَّـهِ فَأَرُ‌ونِي مَاذَا خَلَقَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ ۚ بَلِ الظَّالِمُونَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿١١﴾وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ‌ لِلَّـهِ ۚ وَمَن يَشْكُرْ‌ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ‌ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن كَفَرَ‌ فَإِنَّ اللَّـهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ﴿١٢﴾ وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِ‌كْ بِاللَّـهِ ۖ إِنَّ الشِّرْ‌كَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ ﴿١٣﴾ وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ‌ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ‌ ﴿١٤﴾ وَإِن جَاهَدَاكَ عَلَىٰ أَن تُشْرِ‌كَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا ۖ وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُ‌وفًا ۖ وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ۚ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْ‌جِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿١٥﴾ يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْ‌دَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَ‌ةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْ‌ضِ يَأْتِ بِهَا اللَّـهُ ۚ إِنَّ اللَّـهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ‌ ﴿١٦﴾ يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ‌ بِالْمَعْرُ‌وفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ‌ وَاصْبِرْ‌ عَلَىٰ مَا أَصَابَكَ ۖ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ‌ ﴿١٧﴾ وَلَا تُصَعِّرْ‌ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْ‌ضِ مَرَ‌حًا ۖ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ‌ ﴿١٨﴾ وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ ۚ إِنَّ أَنكَرَ‌ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ‌ ﴿١٩﴾ أَلَمْ تَرَ‌وْا أَنَّ اللَّـهَ سَخَّرَ‌ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْ‌ضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَ‌ةً وَبَاطِنَةً ۗ وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّـهِ بِغَيْرِ‌ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ‌ ﴿٢٠﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّـهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا ۚ أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَىٰ عَذَابِ السَّعِيرِ‌ ﴿٢١﴾ وَمَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّـهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ ۗ وَإِلَى اللَّـهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ‌ ﴿٢٢﴾ وَمَن كَفَرَ‌ فَلَا يَحْزُنكَ كُفْرُ‌هُ ۚ إِلَيْنَا مَرْ‌جِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا ۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ‌ ﴿٢٣﴾ نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلًا ثُمَّ نَضْطَرُّ‌هُمْ إِلَىٰ عَذَابٍ غَلِيظٍ ﴿٢٤﴾ وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ لَيَقُولُنَّ اللَّـهُ ۚ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُ‌هُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٢٥﴾ لِلَّـهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿٢٦﴾ وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْ‌ضِ مِن شَجَرَ‌ةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ‌ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ‌ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّـهِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿٢٧﴾ مَّا خَلْقُكُمْ وَلَا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ ۗ إِنَّ اللَّـهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ‌ ﴿٢٨﴾ أَلَمْ تَرَ‌ أَنَّ اللَّـهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ‌ وَيُولِجُ النَّهَارَ‌ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ‌ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ‌ كُلٌّ يَجْرِ‌ي إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى وَأَنَّ اللَّـهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ‌ ﴿٢٩﴾ ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ‌ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ تَرَ‌ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِ‌ي فِي الْبَحْرِ‌ بِنِعْمَتِ اللَّـهِ لِيُرِ‌يَكُم مِّنْ آيَاتِهِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ‌ شَكُورٍ‌ ﴿٣١﴾ وَإِذَا غَشِيَهُم مَّوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّـهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ‌ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ ۚ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ‌ كَفُورٍ‌ ﴿٣٢﴾ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَ‌بَّكُمْ وَاخْشَوْا يَوْمًا لَّا يَجْزِي وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَيْئًا ۚ إِنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ ۖ فَلَا تَغُرَّ‌نَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّ‌نَّكُم بِاللَّـهِ الْغَرُ‌ورُ‌ ﴿٣٣﴾ إِنَّ اللَّـهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْ‌حَامِ ۖ وَمَا تَدْرِ‌ي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِ‌ي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْ‌ضٍ تَمُوتُ ۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ‌ ﴿٣٤﴾ الف، لام، ميم. (۱) اين است آيات كتاب حكمت‌آموز، (۲) [كه‌] براى نيكوكاران رهنمود و رحمتى است، (۳) [همان‌] كسانى كه نماز برپا مى‌دارند و زكات مى‌دهند، و [هم‌] ايشانند كه به آخرت يقين دارند. (۴) آنانند كه از جانب پروردگارشان از هدايت برخوردارند، و ايشانند كه رستگارانند. (۵) و برخى از مردم كسانى‌اند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بى‌[هيچ‌] دانشى از راه خدا گمراه كنند، و [راه خدا] را به ريشخند گيرند؛ براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود. (۶) و چون آيات ما بر او خوانده شود، با نِخوت روى برمى‌گرداند، چنانكه گويى آن را نشنيده [يا] گويى در گوشهايش سنگينى است؛ پس او را از عذابى پر درد خبر ده. (۷) در حقيقت، كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، باغهاى پر نعمت خواهند داشت، (۸) كه در آن جاودان مى‌مانند؛ وعده خداست كه حق است و هموست شكست‌ناپذير سنجيده‌كار. (۹) آسمان ها را بى‌هيچ ستونى كه آن را ببينيد خلق كرد و در زمين كوههاى استوار بيفكند تا [مبادا زمين‌] شما را بجنباند، و در آن از هر گونه جنبنده‌اى پراكنده گردانيد، و از آسمان آبى فرو فرستاديم و از هر نوع [گياه‌] نيكو در آن رويانيديم. (۱۰) اين، خلق خداست. [اينك‌] به من نشان دهيد كسانى كه غير از اويند چه آفريده‌اند؟ [هيچ!] بلكه ستمگران در گمراهى آشكارند. (۱۱)و به راستى، لقمان را حكمت داديم كه: خدا را سپاس بگزار و هر كه سپاس بگزارد، تنها براى خود سپاس مى‌گزارد؛ و هر كس كفران كند، در حقيقت، خدا بى‌نياز ستوده است. (۱۲) و [ياد كن‌] هنگامى را كه لقمان به پسر خويش -در حالى كه وى او را اندرز مى‌داد- گفت: «اى پسرك من، به خدا شرك مياور كه به راستى شرك ستمى بزرگ است.» (۱۳) و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش كرديم؛ مادرش به او باردار شد، سستى بر روى سستى. و از شير باز گرفتنش در دو سال است. [آرى، به او سفارش كرديم‌] كه شكرگزارِ من و پدر و مادرت باش كه بازگشت [همه‌] به سوى من است. (۱۴) و اگر تو را وادارند تا در باره چيزى كه تو را بدان دانشى نيست به من شرك ورزى، از آنان فرمان مبر، و[لى‌] در دنيا به خوبى با آنان معاشرت كن، و راه كسى را پيروى كن كه توبه‌كنان به سوى من بازمى‌گردد؛ و [سرانجام‌] بازگشت شما به سوى من است، و از [حقيقت‌] آنچه انجام مى‌داديد شما را با خبر خواهم كرد. (۱۵) «اى پسرك من، اگر [عمل تو] هموزن دانه خَردلى و در تخته‌سنگى يا در آسمانها يا در زمين باشد، خدا آن را مى‌آورد، كه خدا بس دقيق و آگاه است. (۱۶) اى پسرك من، نماز را برپا دار و به كار پسنديده وادار و از كار ناپسند باز دار، و بر آسيبى كه بر تو وارد آمده است شكيبا باش. اين [حاكى‌] از عزم [و اراده تو در] امور است. (۱۷) و از مردم [به نِخوت‌] رُخ برمتاب، و در زمين خرامان راه مرو كه خدا خودپسند لافزن را دوست نمى‌دارد. (۱۸) و در راه‌رفتن خود ميانه‌رو باش، و صدايت را آهسته‌ساز، كه بدترين آوازها بانگ خران است. (۱۹) آيا ندانسته‌ايد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است، مسخّر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است؟ و برخى از مردم در باره خدا بى‌[آنكه‌] دانش و رهنمود و كتابى روشن [داشته باشند] به مجادله برمى‌خيزند. (۲۰) و چون به آنان گفته شود: «آنچه را كه خدا نازل كرده پيروى كنيد»، مى‌گويند: «[نه!] بلكه آنچه كه پدرانمان را بر آن يافته‌ايم پيروى مى‌كنيم»؛ آيا هر چند شيطان آنان را به سوى عذاب سوزان فرا خواند؟ (۲۱) و هر كس خود را -در حالى كه نيكوكار باشد- تسليم خدا كند، قطعاً در ريسمان استوارترى چنگ درزده، و فرجام كارها به سوى خداست. (۲۲) و هر كس كفر ورزد، نبايد كفر او تو را غمگين گرداند. بازگشتشان به سوى ماست، و به [حقيقت‌] آنچه كرده‌اند آگاهشان خواهيم كرد. در حقيقت، خدا به راز دلها داناست. (۲۳) [ما] آنان را اندكى برخوردار مى‌سازيم، سپس ايشان را در عذابى پر فشار درمانده مى‌كنيم. (۲۴) و اگر از آنها بپرسى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟ مسلماً خواهند گفت: «خدا.» بگو: «ستايش از آنِ خداست» ولى بيشترشان نمى‌دانند. (۲۵) آنچه در آسمانها و زمين است از آنِ خداست، در حقيقت، خدا همان بى‌نياز ستوده‌[صفات‌] است. (۲۶) و اگر آن چه درخت در زمين است قلم باشد و دريا را هفت درياى ديگر به يارى آيد، سخنان خدا پايان نپذيرد. قطعاً خداست كه شكست‌ناپذير حكيم است. (۲۷) آفرينش و برانگيختن شما [در نزد ما] جز مانند [آفرينش‌] يك تن نيست، كه خدا شنواى بيناست. (۲۸) آيا نديده‌اى كه خدا شب را در روز درمى‌آورد، و روز را [نيز] در شب درمى‌آورد، و آفتاب و ماه را تسخير كرده است [كه‌] هر يك تا وقت معلومى روانند و [نيز] خدا به آنچه مى‌كنيد آگاه است؟ (۲۹) اين‌[ها همه‌] دليل آن است كه خدا خود حق است و غير از او هر چه را كه مى‌خوانند باطل است، و خدا همان بلندمرتبه بزرگ است. (۳۰) آيا نديده‌اى كه كشتيها به نعمت خدا در دريا روان مى‌گردند تا برخى از نشانه‌هاى [قدرت‌] خود را به شما بنماياند؟ قطعاً در اين [قدرت نمايى،] براى هر شكيباى سپاسگزارى، نشانه‌هاست. (۳۱) و چون موجى كوه‌آسا آنان را فرا گيرد، خدا را بخوانند و اعتقاد [خود] را براى او خالص گردانند، و[لى‌] چون نجاتشان داد و به خشكى رساند برخى از آنان ميانه‌رو هستند، و نشانه‌هاى ما را جز هر خائن ناسپاسگزارى انكار نمى‌كند. (۳۲) اى مردم، از پروردگارتان پروا بداريد، و بترسيد از روزى كه هيچ پدرى به كار فرزندش نمى‌آيد، و هيچ فرزندى [نيز] به كار پدرش نخواهد آمد. آرى، وعده خدا حق است. زنهار تا اين زندگى دنيا شما را نفريبد، و زنهار تا شيطان شما را مغرور نسازد. (۳۳) در حقيقت، خداست كه علم [به‌] قيامت نزد اوست، و باران را فرو مى‌فرستد، و آنچه را كه در رحمهاست مى‌داند و كسى نمى‌داند فردا چه به دست مى‌آورد، و كسى نمى‌داند در كدامين سرزمين مى‌ميرد. در حقيقت، خداست [كه‌] داناى آگاه است. (۳۴)
سوره پیشین:
سوره روم
سوره لقمان
سوره‌های مکیسوره‌های مدنی
سوره پسین:
سوره سجده

١.فاتحه ٢.بقره ٣.آل‌عمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس


تک‌نگارى

  1. مربی نمونه: تفسیر سوره لقمان، جعفر سبحانی، بوستان کتاب قم، چاپ دوازدهم ١٣٩٣ش، ٢٧٦ صفحه.
  2. تفسیر تربیتی سوره لقمان، محمد داودی و علی همت بناری، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)،
  3. تفسیر تربیتی - عرفانی سوره لقمان، طاهره سادات زرگر مرادی، انتشارات شهد علم،

پانویس

  1. صفوی، «سوره لقمان»، ص۷۹۹.
  2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۶.
  3. ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۳۰۹.
  4. صفوی، «سوره لقمان»، ص۷۹۹.
  5. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۱۴.
  6. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۴۸۸.
  7. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۶، ص۲۰۹. صفوی، «سوره لقمان»، ص ۷۹۹.
  8. قرائتی، تفسیر نور،۱۳۸۳ق،‌ ج۹، ص۲۲۵.
  9. خامه‌گر، محمد، ساختار سوره‌های قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
  10. واحدی، اسباب النزول، ج۱، ص۳۴۵.
  11. ابن العربی، أحکام القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۱۴۹۴.
  12. واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۵۶.
  13. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲، ج۲۱، ص۵۱.
  14. طباطبایی، المیزان،۱۳۹۳ق، ج۱۶، ص۲۳۲.
  15. واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۵۸.
  16. سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴، ج۵، ص۱۶۹.
  17. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۶، ص۲۱۶.
  18. الطبرسي، مجمع البيان في تفسيرالقرآن، ج۸، ص۴۹۵.
  19. الشيخ الطوسي، تفسير التبيان، ج۸، ص۲۷۵۶.
  20. راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، ج۱۷ ص۵۶۵. طبرسی، مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۰۰
  21. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۶، ص۲۱۸.
  22. راغب اصفهانی، المفردات، ذیل واژه قصد.
  23. راغب اصفهانی، المفردات، ذیل واژه غض.
  24. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۶، ص۲۱۹.
  25. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۲۲؛مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷،ص۵۷-۵۸؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ح۷، ص۲۸۰.
  26. کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۶ش، ج۷، ص۲۱۲.
  27. طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۸۸.
  28. البحراني، البرهان في تفسيرالقرآن، ج۴، ص۳۷۵.
  29. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۶۸.
  30. قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص‍۱۶۶.
  31. بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۳۷۹.
  32. مغنیه، الکاشف، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۱۶۶.
  33. طباطبایی، المیزان،۱۳۹۳ق، ج۱۶، ص۲۳۸و۲۳۹.
  34. مقدس اردبیلی، زبده البیان، ۱۳۸۶ق، ص۴۱۳.
  35. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۴۹۰.
  36. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۶، ص۱۵۷.
  37. فیض نسب، آیات الاحکام فی التراث الامام الخمینی، ۱۳۸۴ش، ص۶۷۹-۶۹۲.
  38. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۴۸۸.
  39. صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۱۰.
  40. پاتوق کتاب فردا
  1. تعداد آیات این سوره در نزد قاریان حجاز ۳۳ و به نظر دیگر قاریان ۳۴ آیه است که نظریه دوم مشهور است.(خرمشاهی، «سوره لقمان»، ج۲، ص۱۲۴۶-۱۲۴۵)
  2. الحمیر من الناس وهم الجهال
  3. گرچه دستگاه‌ها و آزمايش‌هاى علمى امروز نشان مى‌دهند كه جنين پسر است يا دختر؛ امّا علم خداوند ازلى و نامحدود است؛ علاوه بر اين، علم به‌ «ما فِي الْأَرْحامِ» تنها مربوط به پسر يا دختر بودن جنين نيست، بلكه استعدادها، حالات، روحيّات، و صدها دانستنى ديگر را نيز شامل مى‌شود كه با هيچ دستگاه و آزمايش و امكانات بشرى، قابل دست‌يابى نيست. قرائتی، محسن، تفسیرنور،۱۳۸۳ش، ج۷،ص۲۹۴.
  4. إِنَّمَا عِلْمُ الْغَيْبِ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ مَا عَدَّدَهُ اللهُ سُبْحَانَهُ بِقَوْلِهِ ( إِنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ) الْآيَةَ فَيَعْلَمُ سُبْحَانَهُ مَا فِي الْأَرْحَامِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ قَبِيحٍ أَوْ جَمِيلٍ وَ سَخِيٍّ أَوْ بَخِيلٍ وَ شَقِيٍّ أَوْ سَعِيدٍ وَ مَنْ يَكُونُ فِي النَّارِ حَطَباً أَوْ فِي الْجِنَانِ لِلنَّبِيِّينَ مُرَافِقاً فَهَذَا عِلْمُ الْغَيْبِ الَّذِي لَا يَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلَّا اللهُ وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللهُ نَبِيَّهُ ((صلى ‌الله ‌عليه‌ وآله)) فَعَلَّمَنِيهِ وَ دَعَا لِي بِأَنْ يَعِيَهُ صَدْرِي وَ تَضْطَمَّ عَلَيْهِ جَوَانِحِي ترجمه: علم غيب منحصر است به دانستن وقت قيامت و آنچه خداوند سبحان در گفتارش شمرده است در سوره لقمان آیه ۳۴... ولى غير از اينها پس علمى است كه خداوند به پيغمبر خود، صلّى الله‌عليه و آله، ياد داد و او هم به من آموخت و دعاء كرد كه سينه من آنرا نگاه‌داشته و پهلوهايم احاطه‌اش نمايد (حفظ كرده آنرا ضبط نمايم). فيض الاسلام اصفهانى، على نقى، نهج البلاغه، ج۲، ص۳۹۸.

منابع

  • ابن العربی، محمد بن عبدالله بن ابوبکر، احکام القرآن، بیروت، دار الجیل، ۱۴۰۸.
  • ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
  • خرمشاهی، قوام الدین، «سوره لقمان»، در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن‏، بیروت، دار الشامیه، ۱۴۱۲ق.
  • سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌‌بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی (ره)، ۱۴۰۴ق.
  • صدوق، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، دار الشریف الرضی للنشر، ۱۴۰۶ق.
  • صفوی، سلمان، «سوره لقمان»، در دانشنامه معاصر قرآن کریم، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۶ش.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه محمدجواد بلاغی‏، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
  • فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • فیض نسب، عباس، آیات الاحکام فی التراث الامام الخمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۴ش.
  • قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۶ش.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
  • کاشانی، فتح الله، منهج الصادقين في إلزام المخالفين‏، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، ۱۳۳۶ش.
  • مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، قم، دارالکتاب الاسلامیه، ۱۴۲۴ق.
  • مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبده البیان فی احکام القرآن، محقق محمدباقر بهبودى، تهران، مكتبة المرتضوية، ۱۳۸۶ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش.
  • واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن‏، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.

پیوند به بیرون